بدان که علم، از افضل کمالات و اعظم فضایل است؛ چه که آن از اشرف اسماء الهیّه و از صفات موجود بما هو موجود است. و نظام وجود و طراز غیب و شهود، به برکت علم منتظم شده، و هر موجودی تحقّقش به این حقیقت شریفه زیادتر بود، به مقام مقدّس حق و مرتبه قدس واجبی نزدیکتر است؛ بلکه علم و وجود، مساوق هستند، و هر جا شعاع هستی افتاده، به همان اندازه شعاع نور علم افتاده است. از این جهت، خلوّ از تمام حقیقت علم، خلوّ از تمام حقیقت وجود است، و خالی از آن، معدوم مطلق است.
و این مطلب، به برهان متین پیوسته است که دار وجود، دار علم است، و ذره ای از موجودات حتی جمادات و نباتات خالی از علم نیستند، و به اندازۀ حظّ
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 259 وجودی، حظّ از علم دارند. گرچه از بعض اکابر فلاسفه در باب «اتحاد عاقل و معقول» ظاهر شود که عالم طبیعت و مادّه خالی از عالمیت و معلومیت است، به بیانی که پیش ما تمام نیست. و ما به برهان لمّی متین، اثبات این مطلب را ـ که از شوون توحید است ـ فی الحقیقه، به ثبوت رساندیم. و حق ـ تبارک و تعالی ـ در قرآن شریف به این مطلب بسیار اعتناء فرموده و در بسیاری آیات، صراحتاً اعلان علمِ موجودات و تسبیحِ آنها را از ذات مقدّس حق، فرموده. و محجوبان، چون این مطلب را به وجدان یا برهان درنیافته اند، تسبیح را به تسبیح تکوینی حمل کردند، با آن که تسبیح تکوین، تسبیح نیست، چنانچه واضح است؛ ولی اهل معرفت به مشاهدۀ حضوریّه، این حقیقت را دریافته اند، و در روایات شریفه صراحاتی است در این باب، که قابل حمل بر تسبیح تکوینی یا ذکر تکوینی نیست، چنانچه از مراجعه به آنها ظاهر شود.
بالجمله، نوعاً منکران، عدم وجدان را دلیل بر عدم وجود گرفته اند با آن که آنها علم ملائکة اللّه و علم حق تعالی را هم نیافته اند.
بالجمله، انسان چون افق وجودش در یک حدّ محدودی است و نیز به واسطه انغمار در طبیعت از غیر طبیعت خود محجوب است، عوالم فوق خود و دون خود را نیافته است؛ بلکه از خود نیز کاملاً محجوب است، و لهذا خود را
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 260 همین پوست و استخوان و بدن مُلکی و ادراکات حسّی و خیالی گمان کرده و از حقیقت و لبّ خود غافل است. از این جهت، تمام همّ و حزنش برای مقاصد ملکی و تدبیرات بطن و فرج است، و چون از خود غافل و محجوب است، مقاصد انسانی خود را نداند و برای آن قدمی برندارد. آری، کسی که جز حیات حیوانی چیزی در خود درنیافته، جز مقصد حیوانی به چیزی نپردازد.
بالجمله، علم و خصوصاً علم باللّه و اسماء و صفات و آیات ذات مقدّس و علم به آنچه مربوط است با حق تعالی از اعظم فضایل است، و علم به طرق براهین و فنون استدلالات و علم به مهلکات و منجیات و علم به سنن و آداب شریعت مطهرۀ الهیه از مطلوبات غیریّه است که به واسطه آنها علم باللّه ـ که در باب علم مقصد اصلی و مقصود ذاتی است ـ حاصل شود؛ چه که تمام علوم و شرایع حقّه و اعمال موظّفه و آنچه مربوط به علم ادیان است، یا اوّلاً و بی واسطه یا ثانیاً و بالواسطه، به علم باللّه برگردد. و علم باللّه به طور برهان نیز مقصود اصلی نیست؛ بلکه میزان در کمال، معرفت اللّه است که اخیرۀ مراتب آن فناء مطلق است که ترک تعیّنات و رفض غبار انانیّت و انیّت است ـ رزقنا اللّه و جمیع المومنین.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 261